اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خویش تا قیامت بر نمیگردیم از گفتار خویش می بمستان ده که عاشق تشنه دیدار تست جان ما را مست کن از شربت دیدار خویش کفر و ایمان هر دو را سررشته از یکرنگی است کافری باید که ننگش آید از زناز خویش شیخ اگر از خواب لافد مرد راه عشق نیست مرد را باید که بیداری بود در کار خویش چشم یاری کی بود از بخت بی سامان مرا یار کس هرگز نگردد هرکه نبود یار خویش همت هر کس که بینم در پی آسایش است اهلی دیوانه دایم در پی آزار خویش گرچه در بازار خوبان نقد دولت میخرند دردمندان هم سری دارند با دستار خویش اهلی شیرازی