اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۷۹۸: هرکه را از چشم تر اشکی بدامن میچکد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکه را از چشم تر اشکی بدامن میچکد قطره خونی است گویی کز دل من میچکد تا بسوزن دوستی میدوزم یکچاک دل صدهزاران قطره خون از چشم سوزن میچکد برق آه من سبب باشد گر از ابر بهار قطره آبی گهی بر سرو و سوسن میچکد غرقه در خون خودم شبها ز بس کز دود دل بر سرم باران خون از بام و روزن میچکد گل نه از باد هوا روید از آن خونابه ایست کز دل مرغ سحر بر خاک گلشن میچکد گرچه میگوید بقصد کشتم لعل تو تلخ آب حیوان از لبت زان تلخ گفتن میچکد گر بچشم خونفشان دم میزنی اهلی ز عشق شربت خون نیز از چشم برهمن میچکد اهلی شیرازی