اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۷۳۲: مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود با سایه همرهی نکنم شب بکوی تو صاحب نظر ز سایه خود بر حذر بود گر سیل خون ز دیده فشانیم دور نیست ماراکه از تو آنهمه خون در جگر بود ذوقی است کشته کشتن عاشق ز بهر تو ور جان دهد بپای تو ذوقی دگر بود از نخل آرزو رطبی گر نمیدهی سنگی بزن که از تو مرا این ثمر بود هرچند عاشقان گله از دلبران کنند مارا شکایت از دل خود بیشتر بود گر شمع راه مرغ سحر شد چراغ گل ما را چراغ راه زآه سحر بود اهلی چو بنده نگهی شد بیک نظر او را بخر که قیمت او یک نظر بود اهلی شیرازی