اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۵: مستی و گر فرشته ز لعل تو بو برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستی و گر فرشته ز لعل تو بو برد دندان بدین رطب که تو داری فرو برد در دور چشم مست تو ایشوخ، شیخ شهر گردن نهاد کز پی رندان سبو برد چشم تو جادویی است که هاروت را بسحر از جوی تشنه آرد و بازش بجو برد نام پری ز شوق تو گه گاه می برم کس را چه حد که نام تو ای تندخو برد پیشت نهاد پنجه خورشید پشت دست با آنکه حسنش از همه آفاق گو برد سودی نداشت گریه که بر روی زرد من رنگی نریختی که کس از شستشو برد چون میرم از غمش بمسیحم چه حاجت است اهلی همین بسم که کسی نام او برد اهلی شیرازی