اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۶۱۶: مرا ز هجر بهشتی رخی بجان دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا ز هجر بهشتی رخی بجان دارد چنین بهشت خوشی دوزخی چنان دارد در آبه و بازار سر سرکشان بشکن که سرو ناز بسی سر بر آسمان دارد از آن ملاحت و خوبی چو یوسفش رشک است پری چه حسن فروشد چه حد آن دارد شهید تیر ترا گرچه نی دمید از گل هنوز از آن مژه صد تیر در کمان دارد جراحت من و مجنون کسی ز هم نشناخت که زخم تیر بتان جمله یک نشان دارد نگفته سوز دلم جمله خلق میدانند تو گفتی آتش سودای ما زبان دارد اگرچه هر رگ اهلی ز عشق جانی یافت یکی برون نبرد گر هزار جان دارد اهلی شیرازی