اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۹: صید آن شوخم که هرگه بزم عشرت مینهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صید آن شوخم که هرگه بزم عشرت مینهد زلف بر رخ میگشاید دام صحبت می نهد آفتاب من که میل کس ندارد ذره یی گرم مهری گر نماید داغ حسرت می نهد برخسان گل میفشاند از گلستانش صبا دره اهل محبت خار محنت می نهد پا به چشمم کی نهد با اینهمه خار مژه او که بر برگ گل تر پا بزحمت می نهد بار عشق او که کس را برگ کاهی تاب نیست می نهد بر جان من صد کوه و منت می نهد گر چو شمع آنماه رویم داغ پیشانی کشد داغ جورش بر سر من تاج عزت می نهد هرکجا اهلی نشان پای او بر خاک یافت سر بجای پایش از روی محبت می نهد اهلی شیرازی