اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۸: هرکه چون باد از سر کوی تو بیرون میرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکه چون باد از سر کوی تو بیرون میرود کس نمیداند که از آشفتگی چون میرود پای رفتن نیست عاشق را کزین دربگذرد میفشاند سیل اشک از چشم و در خون میرود پیش لیلی گر رود از چشم مجنون خون چه شد آه از آنساعت که او از چشم مجنون میرود جان نکو بیرون کن از تن تا درآیم در دلت چون تویی ای جان من از خویش بیرون میرود خون من دامان گردون چون شفق خواهد گرفت بسکه خون دل ز چشم از جور گردون میرود چرخ اگر بدمهر شد کس را نکرد از مهر منع بر من از جور فلک ظلم تو افزون میرود گر بافسون چاره بیچارگان سازد حکیم کور مادرزاد اهلی کی به افسون میرود اهلی شیرازی