اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۷: درد می مرهم ریش دل بیمار غم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد می مرهم ریش دل بیمار غم است ورنه از دولت ساقی می صافی چه کم است وصل لذت ندهد تا نچشی زهر فراق لذت عشق هم از چاشنی زهر غم است درد جامی که رسد از تو غنیمت شمریم در دو صافی ز کفت هرچه بود مغتنم است ای مسیحا نفس آخر چه شود گر ز کرم بازپرسی که دل خسته ما درچه دم است چون کبوتر دل ما صید در و بام تو شد پاس مرغ دل ما دار که صید حرم است کوس بدنامی ما در همه آفاق زدند آتش سینه ما در همه عالم علم است کیست اهلی؟ که گدایی کند از لعل تو لیک چشمه نوش لب لعل تو بحر کرم است اهلی شیرازی