اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۷: مرا چو شبنم از آن مایه حیات کم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا چو شبنم از آن مایه حیات کم است که آفتاب مرا با من التفات کم است چرا چو آب حیات از لبم نبخشی جان مگر دهان تو از چشمه حیات کم است زکوه میوه خوبی چو جستم از دهنت لب تو گفت که این میوه را زکوه کم است بخنده شکر لعلت نبات را بشکست بدین حلاوت لب کوزه نبات کم است بحسن و خلق و وفا چون تو آدمی نبود نه آدمی که ملک هم بدین صفات کم است خلاصی من پیر از غم جوانان نیست ز دام عشق نکویان ره نجات کم است ثبات مهر چه جویی ز گلرخان اهلی برو که نوگل این باغ را ثبات کم است اهلی شیرازی