اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۹: گر صد هزار سال وصالت میسر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر صد هزار سال وصالت میسر است یالله اگر بیک شب هجران برابرست بی روی دوست مرگ به از زندگی بود با درد هجر زهر ز تریاک خوشترست تا مانده است یک رمق از جان تشنه ام گر جرعه یی بود لب او روح پرورست آن دم که مرد تشنه لب از آرزوی آب آبش چه سود دارد اگر آب کوثرست ناصح چو مرهمی ننهی نیش هم مزن بر زخم خورده طعنه زدن زخم دیگرست هرجا که بگذرم همه زخم زبان خورم کومر همی؟ که روی زمین جمله نشترست اهلی، گرت ز نخل رطب دست کوته است همت بلند دار که روزی مقدرست اهلی شیرازی