اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۴: هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکه برخاست ز سودای تو بر جا ننشست تا نیفکند بپای تو سر از پا ننشست عرصه کوی تو صحرای قیامت باشد زانکه هرگز ز سر کوی تو غوغا ننشست گرچه عمری بنشستم بسر راه امید جز سگ کوی تو کس با من شیدا ننشست دل مجنون نه بدیوانگی از خلق رمید عقل او بود که با مردم دانا ننشست داد طوفان سرشکم همه عالم بر باد در تنور دل من آتش سودا ننشست گرد راهت به سر سرو سهی باد نشاند خاک پای تو کجا رفت که بالا ننشست پهلوی خار کسی سرو سهی را ننشاند اهلی از یار مشو رنجه که با ما ننشست اهلی شیرازی