اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۸: در بهار نوجوانی باغ ما از گل تهی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بهار نوجوانی باغ ما از گل تهی است در خزان پیری امید گل ازوی ابلهی است ساقی، از جامی بگیرم دست کاین دلتنگ را صدهزاران آرزو در جان و دست او تهی است باده خور با نو غزالان وز فلک یاری مجوی کاین پلنگ پیر با شیران ره در روبهی است خلعت شاهی بگو در وصله خاصان نشین خرقه پشمینه بر ما خلعت شاهنشهی است شب نشین خلوت معنی کجا آرد بیاد روز عیش سربلندان را که رو در کوتهی است روح پرور باش و ز ضعف آسوده باش کز ریاضت تن چو لاغر گشت جان در فربهی است طعنه بر روشن دلان کم زن که در بازار عشق سادگی آیینه را از غایت کار آگهی است در دو عالم پیرو پیر مغان اهلی بود در ره دنیا و دین بی پیر رفتن گمرهی است اهلی شیرازی