اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۸: تا گوشه چشمی بمن آن سیم تن انداخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا گوشه چشمی بمن آن سیم تن انداخت خوبان جهان را همه از چشم من انداخت آن نرگس مستانه چو بر گل نظر افکند خون در جگر لاله خونین کفن انداخت آزاده برآمد ز غم باد خزان سرو زان سایه که او بر سر سرو چمن انداخت گر تا ابد از کوه دمد لاله عجب نیست زان خون که فلک در جگر کوهکن انداخت آن دل شکن از عشوه شکست دل ما خواست بر زلف دلاویز از آنرو شکن انداخت از خون دل آن سیل که چشم از غم او ریخت طوفان بلا بود که در انجمن انداخت طوطی که شکر خنده او دید چو اهلی سرمست چنان شد که شکر از دهن انداخت اهلی شیرازی