اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۵: جور آن بت همه بر جان پریشان من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جور آن بت همه بر جان پریشان من است سخت تر زان دل چونسنگ مگر جان من است که گزیدست بدندان لب لعلش که بر او زخم دندان نه باندازه دندان من است در غم او همه کس مست و گریبان چاکند از میان همه دستش بگریبان من است عاقبت کار حریفان همه سامان بگرفت آنچه سامان نپذیرد سر و سامان من است دین عاشق برضای دل معشوق بود کفر اگر یار قبولش بود ایمان من است غافل از حال من امشب مشو ای همسایه کامشبم می کشد آن شمع که مهمان من است امشب از گرمی مجلس جگر شمع بسوخت وین نه از شورمی، از آتش پنهان من است ابر رحمت بگنه شویی اهلی نرسد چشم امید بدین دیده گریان من است اهلی شیرازی