اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۰: مست شد صوفی و جنگش بر سر پیمانه است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست شد صوفی و جنگش بر سر پیمانه است خانقه برهم زد اکنون نوبت میخانه است ساقیا می ده که جنت مستی و دیوانگی است دوزخی دارد کسی کو عاقل و فرزانه است خودپرستان جهان آرایشی دارند و بس در خرابات است عیش و گنج در ویرانه است عاشقی اینست و جان کندن که من دارم ازو قصه فرهاد و کوه بیستون افسانه است بر حذر باش ای رقیب از وی که هر کس پیش یار آشنایی بیش دارد بیشتر بیگانه است یار نازک خوی، و ما مست، و رقیبان تندخو دم مزن اهلی چه وقت نعره مستانه است اهلی شیرازی