اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱: ز عاشقان همه قصد جراحت است او را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز عاشقان همه قصد جراحت است او را ازین جراحت ما تاچه حاجت است او را بخنده نمیکن خون کند دل ریشم شکر لبی که کمال ملاحت است او را بصبح طلعت او دل کجا رسد بصفا اگرچه کل همه حسن و صباحت است اورا بگرد عاشق بیهوده گرد او نرسد خضر که اینهمه سیرو سیاحت است او را شکر لبا، سوی عاشق چو بگذری خندان نمک مریز که دل پر جراحت است او را قباحت است که خندد بر تو غنچه ولی دهن دیده چه فکر از قباحت است او را اگرچه بلبل مست است اهلی از وصفت خموش شد که نه جای فصاحت است او را اهلی شیرازی