کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو سروی و گل خندان همانکه میدانی رخ نو شمع و شبستان همانکه میدانی نماز شام تو پیدا شدی و شد فی الحال ز شرم روی تو پنهان همانکه میدانی اب تو آرزوی جان مردم است و مرا از آن لب آرزوی جان همانکه میدانی اگر بوصل مداوای ریش دل نکنی رود ز دیدهٔ گریان همانکه میدانی گر به غمزه کی سعی ناوک اندازی رسد به جان ضعیفان همانکه میدانی مگر به باغ ز پیراهنت نسیمی رفت که پاره کرد گریبان همانکه میدانی دل کمال بویت همین که رفت از دست روان شد از عقب آن همانکه می دانی کمال الدین خجندی