کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بازم از طلعت خود دیده منور کردی مجلس من بسر زلف معطر کردی بر سر کشته هجران گذری از سر مهر خیر مقدم قدم آوردی و در خور کردی به مقابل نبود . با تو مگر دیدی روی که بر آئینه رخ خویش برابر کردی ملک دلها غم روی تو به تاراج ببرد تا برو مملکت حسن مقرر کردی گرچه کردی به ننم نسبت آن موی میان بنگرش کز غم این ننگه چه لاغر کردی داد خواهان بسر آن خاک قدم کردم گفت داد خود بافتی این خاک چو بر سر کردی یاد می دادکه آزار دل ریش کمال گفته بودی نکنم دیگر و دیگر کردی کمال الدین خجندی