کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی تو شاهی و پیش تو بتان جمله سپاهی آن لب نه زلال است که خمریست بهشتی آن نقطه نه خال است که سریست آلهی رویت به غلامی دلم خط به در آورد میداد بر آن خط دل من نیز گواهی تو جان طلبی از من و من بوس چه پرسی هردم که چه خواهی تو ز ما هرچه تو خواهی خون همه بیراهه بریزی و چو بینیم یک روز براهت همه گوئیمه براهی ای رفته بفکر نقش زلف بدست آر تدبیر رسن کن که فرو رفته بچاهی نقش دهن تنگ تو در چشم کمال است چون چشمه حیوان شده پنهان به سیاهی کمال الدین خجندی