کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آشوب جانی شوخ جهانی بی اعتقادی نامهربانی از پیش خویشم تا چند رانی زهر فراقم تا کی چشانی من مهر ورزم آری من اینم نو کینه ورزی آری تو آنی گاهم نوازی گاهم گدازی گاهی چنینی گاهی چنانی بی جرم کشتن مردم یکی را توان ولیکن تو میتوانی زینسان که داری از خویش دورم گر میرم از غم حالمه ندانی گفتم نثارت سازم ه در اشک گفتا چه گویم در مچکانی با تو چه ماند خضر و مسیحا عمری تو هرگز با کس نمانی گر از کمال ای مونسه ملولی رفتم ز پیشت بردم گرانی کمال الدین خجندی