کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای بقامت این علم فتنه بر فراخته ای بمهر تو ز زدم صافتر من بیدل چو قلب نیست مرا از چه رو گداخته ای حسود را رگ جان همچو چنگ در نزع است از آن نفس که چو نی خوشترم نواخته ای تو مرغ آن حرمی دانم ای رقیب و مرا فغان زنست که بیهوده گو چر فاخته ای بگفتی از همه خوبان مراست روی نکو بدت میاد که خود را تکو شناخته ای به آن دو طرف کج باز عشق چون بازیم چنین که بازوی ما را به بند ساخته ای کمال فارد لعبه نظر نوئی کامروز بدان دهان و میان غایبانه باخته ای کمال الدین خجندی