کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش پوشیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نخواهم بیش از این از خلق راز خویش پوشیدن نمی آید ز من کاری بغیر از باده نوشیدن اگرچه دیدن خوبان همه عین بلا باشد به هر صورت که می بینیم دیدن به ز نادیدن دل و دین را ز درویشی ببخشیدم به درویشی بیاموزید ای شاهان از این درویش بخشیدن اگرچه عشق ناگاهان به خاطرها فرود آید ولیک او را به مدتها بیاید نیز ورزیدن فلک گو هر زمان میگرد از این اوضاع بی حاصل نخواهد مرکز خاکی ز وضع خویش گردیدن نصیحت گو اگر پندی دهد سهل است گر میگو زبان او و آن گفتار و گوش ما و نشنیدن کمال خسته خاطر را خوش آمد صبحدم ناله بلی خوش باشد از بلبل بوقت صبح نالیدن کمال الدین خجندی