کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست امین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق حالیست که جبریل بر آن نیست امین صاحب حال شناسد سخن اهل یقین جرعه بر سر خاک از می عشق افشاندند عرش و کرسی همه بر خاک نهادند جهین مرغ فردوس درین پرده نوازد دستان طوطی قدس ازین آینه گیرد تلقین اهل فتوی که فرو رفته کلک و ورقند مشرکانند که اقرار ندارند بدین مفلسی عشق ندارد هوس منصب و جاه خاک این راه به از مملکت روی زمین شب قرب است مرو ای دل غمدیده به خواب که سر زنده دلان حیف بود در بالین ای که روشن نشدن حال دل سوختگان همچو شمع از سر جان خیز و بر آتش بنشین باد روشن به تماشای رخت چشم کمال این دعا را ز همه خلق جهان باد آمین کمال الدین خجندی