کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چنین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل که میرفت ز خود چون نرود باز چنین چشم و ابروی ترا شیوه چنان ناز چنین من بیدل چو زرم با توز اخلاص درون قلب چون نیست مرا این همه مگذار چنین نیر خاکی نبود رسم که دور اندازند خاکیم من ز خودم دور مینداز چنین واعظ آن گوش که پند تو شنیدی همه وقت شد ز فریاد تو کر بر مکش آواز چنین چون شوی قاصد جانها بنه از من بنیاد تا برآید همه کارت بکن آغاز چنین همدمی هاست به آن غمزه دل پرخون را کس نشد همدم و همراز به غماز چنین گفته جای تو بر خاک در ماست کمال آن محل نیست گدا را مکن اعزاز چنین کمال الدین خجندی