کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا گویند باران کیست بار تو چرا گویم ز مهروبان کدامست اختیار نو چرا گویم نشسته بر سر راه طلبکاری چو مشتاقان برای کیست چندین انتظار تو چرا گویم نماند از خوردن غمهای تو نام و نشانی هم نگونی چیست نام غمگسار نو چرا گویم رقیب ار گویدم کای بیخبر از کار و بار خود به من باری بگو تا چیست کار تو چرا گویم گرم باشد مجال نطق پیش تو به روز و شب سخن جز از سر زلف و عذار تو چرا گویم و اگر باز از قرار دوستی آن زلف بر گردد چرا و چون به زلف بی قرار تو چرا گویم اگر خون کمال آن غمزه ریزد از سر مستی من این رنجش به چشم پر خمار تو چرا گویم کمال الدین خجندی