کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۴۵: سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر زلف تو کرد آخر به سودانی گرفتارم که دیگر از پریشانی دمی سر بر نمی آرم طبیب من علاجی کن به هر حالی که می دانی که پیش چشم تو میرم کزین اندیشه بیمارم به علت برده ام بونی از آن افتاده در دیرم به زلفت بسته ام عهدی از آن دربند زنارم به شوق چشم جادویت به ذوق طاق ابرویت گهی در گوشه مجد گهی در کنج خمارم چه جای خرقة ارزق که در میخانه عشقت بخاک پای خود کآنجا چو زلف خویش نگذارم کمال از رندی و مستی چویک ساعت نشد خالی ندانم عاقلان از چه سبب خوانند هشیارم کمال الدین خجندی