کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۳۵: روز عید است و من امروز بر آن در میرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز عید است و من امروز بر آن در میرم که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم دو سه ماه است که دورم ز رخ ساقی و جام بس خجالت که به رو آمد از این تقصیرم من بخلوت ننشینم پس از این گر بمثل زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم آنکه بر خاک در میکده جان داد کجاست تا نهم بر قدم او سر و پیشش میرم خلق گویند که بی پیر بر رنج کمال سالخورده می امروز به از صد پیرم کمال الدین خجندی