کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱۱: چرا رنجید بار از من گناه خود نمی دانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چرا رنجید یار از من گناه خود نمی دانم چگونه پاک سازم باز راه خود نمی دانم اگر ند گریز افتد مرا از جور چشم او بجز در سایه زلفش پناه خود نمی دانم به سوی او گرم چون آب و آتش قاصدی باید چنین قاصد برون از اشک و آه خود نمی دانم بمه دیدن کسان را هست عید و شادمانیها مرااین عید کی باشد بماه خود نمیدانم پری رویان همه جسمند و او نورو درین دعوی ز روی دوست روشنتر گواه خود نمی دانم مرا در جنت اعلی قرار دل کجا باشد که جز خاک درش آرامگاه خود نمی دانم اگر گوید کمال از خاک راه ماست هم کمتر من این بی حرمتی جز عز و جاه خود نمی دانم کمال الدین خجندی