کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۷۰۸: را که هست ز ساعد در آستین پرسیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
را که هست ز ساعد در آستین پرسیم به پول کهنه نیرزند مفلسان قدیم در بنیم نشانم من غریب ز چشم ترحمی نکنی هیچ پر غریب و بتیم خط تو سوخت بر آتش هزار دفتر علم ندانمت ز که این خط گرفته تعلیم به درد عشق تو عشرت همین بود که مرا شراب خون دل و غم حریف و غصه ندیم همیشه بیم کنند از رقیب عاشق را امید وصل اگر باشد از رقیب چه بیم مرا تمام بود نیم مدعی در عشق کجاست تیغ که سازد رقیب را به دو نیم کمال کیست که او را گدای خود شمری مرا حقیر شمر کز تو متئیست عظیم کمال الدین خجندی