کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸۲: آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم سخن مختصر خوب چو شگره گفتیم عارضت را که شد از خال و خط آلوده به مشک پیش دل سوختگان شمع معتبر گفتیم چون به وصف رخ تو روز شد امشب شب ما صفت زلف سیاهت شب دیگر گفتیم دل ز مشکینی آن خال حدیثی میگفت چون به زلف تو رسید آن سخن از سر گفتیم ذکر بالای تو گفتیم برابر با سرو هر دو چون ذکره بلند است برابر گفتیم دیده بر خاک درت کرد به خونابه سواد ماجرانی که شب هجر بر آن در گفتیم با تو از بیم ملالته صفت اشک کمال گرچه رنگین مخنی بود روانتر گفتیم کمال الدین خجندی