کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۱: آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن غمزه چو از ریش دل آزرد سر نیش خون گشت به آزردن او جان و دل ریش ای دل تو غم اشک روان خور نه غم جان از آمدنی فکر کن از رقته میندیش خواهم که ز کیش تو شوم کشته به تیری چون کیش تو دارم روم آخر به همان کیش جان بردن از آن غمزه چه امکان که گرفتست گیسوی توام از پس و ابروی تو از پیش گشت سر کوی تو به سر خواستم اما نگذاشت رقیب تو که گردم به سر خویش گفتی تو بر آن در به مراتب کمی از خاک این مرتبه کم نیست که هستم من از آن بیش تا کی به کمال این همه بیم از دل سنگین شاهان سخن سخت نگویند به درویش کمال الدین خجندی