کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۵: آنکه انداخت ز پایم چو سر زلف دراز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه انداخت ز پایم چو سر زلف دراز باربش در دل بیرحم وفائی انداز بازی طفل به خاک است و بنم شاهد طفل ای اجل زودترم بر در او خاک بساز مرغ روحم به تو خود را بنماید پس مرگ تا به تیر افکندم غمزة صیاد تو باز هر درختی که برآید بر کوی بتان میوه او همه شیوه است گل او همه ناز دانه اشکه نگر گونه و رخساره ببین نازنینی تو و ما را به تو صد گونه نیاز در ازل دل به تو شطرنج تعلق می باخت عشق بازی من از امروز نکردم آغاز دل گرو بست به او هر که نظر باخت کمال به حریفی که دو رخ دارد و تو هیچ مباز کمال الدین خجندی