کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۷۷: چهره ام دیده چه حاصل که به خون کرد نگار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چهره ام دیده چه حاصل که به خون کرد نگار که برون نقش و نگارست و درون ناله زار بار گویند که دارد سر عاشق کشتن خبر عاشقی من برسانید به یار این محال است که ما هر دو ز هم می طلبیم من ز تو مهر و وفا و تو ز من صبر و قرار آن در ساعد منما بیش به صاحب نظران که ربودی دل خلقی ز یمین وز یسار مژه تا خاک درت پیشتر از دیده برفت در میان مژه و دیده فتاد است غبار لب می است و بدنت سیم چو هست اینهمه خام خام باشد ز تو ما را طمع بوس و کنار عمر در ناله و فریاد بسر برد کمال در تو درد دل او کار نکرد آخر کار کمال الدین خجندی