کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۱: بار سر میخواهد از من خواهم گردن نهاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بار سر میخواهد از من خواهم گردن نهاد پیش او سر چیست باید دیده روشن نهاد بخت من مییافتی سر رشته گم کرده را گر سر زلفش توانستی بدست من نهاد دیده بر نقش دهانش دوختن فرمود دل هر کرا در جان ز مهرش یکسر سوزن نهاد عند گیسو برفشاندی ریخت جانها بر زمین هرچه از نو ریخت بر پا زلف بر دامن نهاد مردم چشم ضعیفم بر امید پای بوس بسکه روی خاک آن را دیده بوسیدن نهاد سرو خود را داشت آزاد از تو کردش سرزنش باغیان آنگه زبان طعن بر سوسن نهاد هر زمان گوید که با من مهر دیگر کرده ای جرم دیگر بین که خود آن ما هر و بر من نهاد قصه حسنت شبی میگفت از هر در کمال به فرود آمد به بام و گوش برروزن نهاد کمال الدین خجندی