کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۹: هرگزم روزی نداد آن طرفة بغداد داد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگزم روزی نداد آن طرفة بغداد داد خرمن امید را زآن کرده ام بر باد باد آخر ای سرو چمن دل بنده بالای تست ور نه اول ما در فطرت مرا آزاد زاد زادم از خون جگر تا کی کنی در هجر خویش بس بود ما را در این ره عشق مادر زاد زاد دل که نبود آتشین در عشق تو بی آب به جان که نبود خاک ره در کوی تو برباد باد چون ز گلزار رخت باد صبا آرد نسیم هر نفس گردد دلم زآن زلف چون شمشاد شاد بر سر کوی هر شب میزنم فریاد و اه بود که از ما آیدت زین ناله و فریاد باد گوش خوش میکن کمال از وعده جانان و بس زانکه من نشنیده ام کان بت کسی را داد داد کمال الدین خجندی