کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳۸: هر سحر کز سر کوی تو صبا برخیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر سحر کز سر کوی تو صبا برخیزد عالمی با دل آشفته ز جا برخیزد که رساند بر کوی نو خاک تن من مگر این کار هم از دست صبا برخیزد برنخیزم پس از این از سر کویت هرگز هرکه در کوی تو بنشست کجا برخیزد فتنه ها خاست از آن زلف که هندوی تو بود تا از آن ترک کماندار چها برخیزد چه شود گر نفی خوش بنشینی با ما تا به یک بار غم از خاطر ما برخیزد تو مپندار که بیچاره کمال از در تو به بلا دور شود باز جفا برخیزد کمال الدین خجندی