کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۱: مه طلعت ترا به تمامی غلام شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه طلعت ترا به تمامی غلام شد در مطلع سخن سخن ما تمام شد در آرزوی روی تو بگذشت روز عمر از چهره بر فروز چراغی که شام شد زلفت صبا کشید و نشد آگه آن دو چشم صیاد خواب داشت که غافل ز دام شد بر خاک در حلال مکن خون عاشقان صید کبوتران حرم چون حرام شد صوفی نشد بدور لبت خالی از شراب خاک وجودش از چه صراحی و جام شد زاهد شده است در طمع باده بهشت تنها به خدمتش که طمع نیز خام شد دیگر چه حاصل از لقب زاهدی کمال ناموس چون برفت برندی و نام شد کمال الدین خجندی