کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱۹: مهره روی تو نه در خورد من مسکین بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهره روی تو نه در خورد من مسکین بود چه کند بنده چر تقدیر خداوند این بود بر نیامد بهوای دل دیوانه خویش ز آنکه فرهاد نه مرد هوس شیرین بود هر که او روی نکو دید و دل از دست نداد نه دلی داشت به هیچ خبری از دین بود بسکه چشمم ز فراق رخ او اشک فشاند در شب هجر فراغه زمه و پروین بود خاک در دیده این بخت که خفت و نشناخت قدر آن شب که مرا خاک درت بالین بود این همه چاشنی از ذوق لبت بافت کمال ور نه اول سخن او نه چنین شیرین بود کمال الدین خجندی