کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱۵: مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باشد می از کشتن نمیترسم رها کن تا بر آن باشد پر از جانهاست دامنهای زلف تو میفشانش تو معشوقی مرا فرما که عاشق جان فشان باشد حدیث لطف گفتارت بکن از دیگری پرسش که ما را ز آن لب انگشت تحیر در دهان باشد چه نسبت می کنی مه را بخود خود را نکونر بین که از تو نابمة فرق از زمین تا آسمان باشد میان گفتم ار گمشد منش بابم چه میبخشی قبا گفت و کله بر سر کمر هم در میان باشد بخوان عاشق درویش اگر مهمان رسد جانان کباب از سینه آب از دیده شیرینی زبان باشد کمال از دیده می ریزد سرشک گرم در پایت خنک آبی که در پای سهی سروی روان باشد کمال الدین خجندی