کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۶: عرفات عشق بازان سر کوی بار باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عرفات عشق بازان سر کوی بار باشد بعلطواف کعبه زین در نروم که عار باشد چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی بصفا و مروه ای دل دگرت چه کار باشد قدمی ز خود برون نه بریاض عشق کآنجا نه صداغ نفحه گل نه جفای خار باشد به معارج اناالحق نرسی ز پای منبر که سری است جای این سر که سزای دار باشد ز می شبانه ساقی قدحی نثار ما کن نه از آن معنی که او را به سحر خمار باشد به فریب و وعده ما را مکش ای پسر که تشنه ز عطش بمیرد اولی که در انتظار باشد نکند کمال دیگر طلب حضور باطن که قرار گاه زلفش دل بیقرار باشد کمال الدین خجندی