کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۷: صبا ز دوست پیامی بسوی ما آورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبا ز دوست پیامی بسوی ما آورد بهمدمان کهن دوستی به جا آورد رسید باد مسیحا دم ای دل بیم بر آر سرکه طبیب آمد و دوا آورد نه من ز گرد رهش دل به باد دادم و بس که باد مشک ختن هم ازین هوا آورد برای چشم ضعیف رمد گرفته ما ز خاک مقدم محبوب توتیا آورد خیال بار که بر سر طبیب حاذق اوست به جان خسته دلان مژده شفا آورد شب فراق شد ابر دو دیده در باران چو در خیال خود آن لعل جانفزا آورد همیشه مردم چشمم برهنه بر می گشت ندانم این همه بارانی از کجا آورد کمال درانه دل با کبوتری در باره که نامه ای به تو از بار آشنا آورد کمال الدین خجندی