کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۹: سر ما را نرسد اینکه به پای تو رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر ما را نرسد اینکه به پای تو رسد گر رسد دیده بروی تو برای تو رسد بر دل و جان چو غم و درد نو سازند نصیب جگر سوخته را داغ جفای تو رسد بعد صد ساله جفا با من از بار جدا گر کند عمر وفا بوی وفای تو رسد زاهد از بیم بلا سر به دعا کرد فرو عاشقان روی به بالا که بلای تو رسد درد ما را نرسد مرهم و درمان ز طبیب گر رسد دارویی از دارشفای تو رسد بر درت می کندم منع ز دریوزه رقیب سگ نخواهد که نصیبی بگدای تو رسد حاجت حلقه زدن نیست درین باب کمال این قدر بس که به آن گوش دعای تو رسد کمال الدین خجندی