کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۴۲۰: دوشینه خیالت همه شب مونس ما بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوشینه خیالت همه شب مونس ما بود تا روز دو دست من و آن زلف دوتا بود مجلس خوش و دل جمع و مرتب همه اسباب ازعیش به یاد تو چگویم که چها بود ت در کلبه ما محنت هر روزه شب دوش شریف نفرمود ندانم که کجا بود من در عجب آن لحظه ز تشریف خیالت کان پایه نه در خورد من بی سرو پا بود گر یکدمه وصل تو خریدیم بعد جان آن هم سر یک موی ترا نیم بها بود اندیشه خون ریختنم دوش به آن چشم بر عزم جفا کردی و آن عین وفا بود گر داشت کمال از نو نهان سوز تو چون شمع بر سوز نهائیش رخ زرد گوا بود کمال الدین خجندی