کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۳: تا رخت روشنی دیده نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا رخت روشنی دیده نشد دیده را روشنی دیده نشد در نه پیچند بدر غم شب و روز تا برخ زلف تو پیچیده نشد در لبت زلف نه پیچده چه عجب چه شکر بود که پیچیده نشد رازم از چاک گریبان شده فاش که چنان بود که پوشیده نشد گر چه شد دل ز غمت یکسر مو یکسر موز تو رنجیده نشد تا کی است این ستم ای سنگین دل عاشق از سنگ تراشیده نشد همه در خاک رهت پوسیدیم بود با داغ نو دزدیده نشد مگر آن دیده که تو دیده شوی هم کف پای تو بوسیده نشد کی خورد بر ز تو نادیده کمال نخل تا دیده نشد چیده نشد کمال الدین خجندی