کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۳: به روی دوست که رویش بچشم من نگرید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به روی دوست که رویش بچشم من نگرید به خاک پاش که آن ره بروی من سپرید با گذشتن از آن مو نشان بی چشمیست چو چشم نیست شما را به چشم من نگرید حرام باد شما را چه می خورید غمش غم من است غم او غم مرا مخورید همین که نام گدایان او کنید شمار مرا نخست گدای کمین او شمرید کر بگوی با مگان به شکر گفتار که نازک است رخ بار از آن طرف مپرید بر اهل زهد بستم کنان گذشت و بگفت عجب که عمر گذشت و هنوز بیخبرید از بعد آنکه در دوست باز بافت کمال اگر بهشت بجوید به دوزخش بپرید کمال الدین خجندی