کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۸: به حلقه که ز زلفت با خبر ببرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به حلقه که ز زلفت با خبر ببرد خبر ز جان و دل و عقلها ز سر بیرد برم ز زلف تو بونی چو رخ نمانی باز مشام بوی خوش از نافه در سحر ببرد اگر ز نبر فرسنی تحبی وی دل ببند نامه به پیکان که نیز تر ببرد به فکر آن لب شیرین چنان ضعیف شدم که گیردم مگس و پیش او بپر بپرد چه منت است که من دل به خدمتت ببرم که چشم تو صد زآن به یک نظر ببرد بدرد و حسرت آن غمزه نرگس بیمار بر آن است که با خاک چشم تر ببرد کمال بر در جانان بر ببر جانرا که هر که رفت بر آن در چنین بسر ببرد کمال الدین خجندی