کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۱: ای آتش سودای توأم سوخته چون عود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آتش سودای توأم سوخته چون عود کس را نه بر آید ز تمنای تو مقصود خوبان جهان جمله گدایند و تو سلطان شاهانه زمان جمله ایازند و تو محمود گفتم که به کامی رسم از وصل تو لیکن بسیار تمناست که در خاک بفرسود جانم ز غمت عاقبت کار برآمد والمنة لله که تمنای من آن بود آنگاه میاد ای مه خوبان که برآرد شمع رخت از جان من سوخته دل دود گاهی به نوا زلف توام ساخته چون چنگ گاهی به جفا هجر توأم سوخته چون عود چون دولت دیدار تو مقصود کمال است نی نقصان نکند گر شود از وصل تو خوشنود کمال الدین خجندی