کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۳: از لیش هر گه که خواهم کام دشنام دهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از لیش هر گه که خواهم کام دشنام دهد اگر نه مطفل است و خورد بازی چرا کام دهد ساحری بنگر که چون نقلی بخواهم زان دهان بسته بنماید ز لب وز غمزه بادامم دهد گویدم یک روز سیمین ساعدم بینی بدست از انتظارم سوخت تا کی وعده خامم دهد مستنی خواهم که هشیاری نباشد هر گزش ساقئی کر تا به یاد لعل او جامم دهد قاصد آنم که جان افشانمش از هر طرف قاصدی گر زآن طرف آید که پیغامم دهد در بهای خاک پایش نیستم نقدی دریغ کو فریدون تا دوصد گنج گهر وامم دهد خلق گویند از سخن مشهور عالم شد کمال معنی خاص است و بس کو شهرت عامم دهد کمال الدین خجندی