کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۵: آن بار که پیوسته به ما دل نگران بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن بار که پیوسته به ما دل نگران بود مشغول به ما بود و ملول از دگران بود از ما برمید و دگرانش بر بودند آری مگرش مصلحت وقت در آن بود دیروز بر آن بود که بارم بنوازد امروز بر آن نیست که دیروز بر آن بود دوشش بگرفتم که برآرم بکنارش دیدم که سرش با من دلخسته گران بود آشفتگی زلفش و بیماری چشمش گونی که از دود دل صاحب نظران بود آن دور کجا رفت که در سایه حسنش اوقات من خسته به خوبی گذاران بود میرفت و کمال از پی او رفت دل از دست با دیده غمدیده به حسرت نگران بود کمال الدین خجندی