کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۸: نیست ما را بجز آن جان و جهان در یایست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست ما را بجز آن جان و جهان در یایست زانکه پی او په جهانست و نه جان دریایست خاک آن در طلیم تا بنهم رخ آنجا که رخ زرد مرا نیست جز آن دریایست در نمی با پدرش از خوبی تیبانی هیچ این همه هست، میانست و دهان دریایست پیش آن غمزه کباب جگر من منهید که به بیمار غذا نیست چنان در یایست چون بدیدیم رخت غمزه و ابرو پیش آر وقت صید است بود تیر و کمان دریایست خوشم آمد که ز غم داغ نهادی به دلم تا دگر گم نشود بود نشان دریایست باش گور پر خط تو دیدگریان کمال پر سر سبزه بود آب روان دریایست کمال الدین خجندی